سفارش تبلیغ
صبا ویژن


دریــــــــای نـــور

اثر توکل و اعتماد به خدا

http://pegahonline.com/wp-content/uploads/2012/12/tavakal-allah_20091212_1416732515.jpg

 


توکل به خدای متعال و تسلیم در برابر اراده و خواست او، رضایت به قضای الهی و واگذاری امور خویش به خدا.

 


و ساله رجل عن قول الله تعالی: (( و من یتوکل علی الله فهو حسبه))(1)

التوکل درجات: منها ان تثق به فی امرک کله فیما فعل بک، فما فعل بک کنت راضیا و تعلم انه یا لک خیرا و نظرا. و تعلم ان الحکم فی ذلک له فتتوکل علیه بتفویض ذلک الیه و من ذلک الایمان بغیوب الله التی لم یحط علمک بها فوکلت علمها الیه و الی امنائه علیها و وثقت به فیها و فی غیرها.(2)

 

اثر توکل و اعتماد به خدا

 

مردی معنای این آیه را سوال کرد: هر که بر خدا توکل کند همو برایش بس است.

فرمود: توکل درجاتی دارد، یکی آن که در هر کاری که با تو کرده به او اعتماد داشته باشی، به همه راضی باشی و بدانی که در هیچ خیری و هیچ رایی در حق تو کوتاهی نکرده و اختیار به دست اوست، پس بر او توکل کنی و کارها را به او واگذار کنی. دیگر ایمان به غیب های اوست که تو از آن ها بی خبری، باید عملش را به او و امنایش واگذاری و درباره ی آن غیب ها و غیره به او اعتماد کنی.

امام رضا(ع) توکل را از ارکان ایمان می داند و می فرماید: الایمان اربعه ارکان(3): التوکل علی الله و الرضا بقضاء الله و التسیم لامر الله والتفویض الی الله و قال العبد الصالح: ((و افوض امری الی الله فوقاه الله سیئات ما مکروا)).(4)

 

ایمان چهار پایه دارد: توکل بر خدا، رضا به قضای الهی، تسلیم در برابر فرمان او و واگذار کردن کارها به او. بنده ی صالح(مومن آل فرعون) گفت: ((کارم را به خدا واگذارم... و خدا او را از عواقب نیرنگ های آنان نگه داشت)).

 سوال شد از امام رضا(ع) از حد توکل: امام (ع) فرمودند(5): ((این که از احدی جز خدا نترسد)). هم چنین از امام رضا (ع) پرسیدند که :یقین چیست؟

امام (ع) در پاسخ فرمودند(6): توکل به خدای متعال و تسلیم در برابر اراده و خواست او، رضایت به قضای الهی و واگذاری امور خویش به خدا)).

 باز فرمودند: هرکس به خدا اعتماد کند، خداوند او را خشنود خواهد ساخت. هر کس به او توکل کند، خداوند امور او را به عهده خواهد گرفت و وثوق و اعتماد به خدا قلعه ی محکمی است که فقط مومن در آن راه خواهد یافت.

منبا:تبیان


نوشته شده در شنبه 92/1/31ساعت 2:26 عصر توسط رهسپاریار نظرات ( ) |


چه حس زیباییست به خدااعتمادکردن....
همه چیزرابه او سپردن...
معلمی می گفت
گاهی خدا امتحاناتی ازمون میگیره تافقط ببینه بهش اعتماد داریم یا...نه
-خدایا سپردم به تو...بهت اعتمادمیکنم...

http://media.afsaran.ir/siVVdW_535.jpg
آخ...آخ...آخ
چه قدر اوضاع ناجور میشه وقتی پای عمل میاد وسط...
تازه میفهمیم
حرف زدن چه قدرآسونه....
مخصوصا اگه این عقل محدود مایک طرف باشه وخدا یه طرف دیگه...
چه قدربه خدا اعتماد میکنیم...
چه قدر باخدا اهل معامله هستیم
چشم تو یه چاه می بیبه...که خدا بهت میگه...خیالت راحت...شیرجه بزن
من هستم...
-بابا توعقل داری...چشماتم که داره می بینه چاهه...
...

...

...
چشمم که اشتباه نمیکنه

سرت به سنگی...جایی نخورده...
این کار دیوونه هاست...عمراً...
ابدا....
هنوز جوونم...
ووو
این جور مواقع آدم بین دوراهی عقلش وحرف خدا میمونه
...
میمونه باید چیکار کنه....
چه امتحان سختی....
اما یک قطره ایمان خالص میتوونه مارو نجات بده....


مشکل ما اینه که ایمانمان بومیده....
مشکل مااینه که...به زبان میگیم خدایا تو بزرگی...اما هنوز باورمون نشده...
هنوز در حصار حساب کتاب های دنیای شلوغمون موندیم....
هنوز به عنوان بهترین دوست ویاور قلبمون باورش نکرده....
 امام حسین علیه السلام که امام بودندومعصوم...میدانستند چه درانتظارخود وخانواده شان است...پس چرا باز رفتند...پس چرامسیرشان را عوض نکردند؟؟
دبیرمان میگفت...
چون دیوانه وارعاشق خدا بود
با عقل واختیار،تمام وجودو عقلش را به دست معشوق واقعی سپرده بود
میخواست خود وتمام هستی اش(خانواده وهر آنچه داشت)در راه خدا فانی شوند...
و....
 
دلی داشت والاتر ازعقلش
دلی که بی نهایت بود ومنشا اش خدا... 

 
این ها درحد حرف نیست...
شعار نیست...
این غرق شدن،مارا در عالم خلقت به فنا میکشاند....
نمی خواهیم درک کنیم...
زندگی جز امتحان نیست...



برای او زندگی کنیم... برای رضای او....
هدف خلقت چیست؟
......


ما هنوز تکلیفمان با خدا.....مشخص نیست...
فقط در طونل زمان به گرد خود می چرخیم

http://upload.iranvij.ir/image_tir91/13409516299.jpg


نوشته شده در سه شنبه 92/1/27ساعت 6:14 عصر توسط رهسپاریار نظرات ( ) |

دیروز مهمان داشتیم....از جنس پروانه ها...از جنس کبوتر هاو پرستوهای به آسمان پرکشیده...شهرمان میزبان 2شهیدگمنام بود
نمیدانم...
اما ته دلم حسی سپیدوکربُ بلایی می گفت...
انگارمامهمان شهدا بودیم....آری...مهمانی شهدا...

حضور کمرنگ مسئولین در تشییع شهدای گمنام در شیراز
بوی کربلا می آمد...بوی غریبی....
وقلبی که در تب وتاب حضورشان می تپید....هیچ گاه نخواهم توانست حسی که از حضورشان دارم....نگارش کنم....
وچه قدر در برابر روح به آسمان رفته ی آن معامله گرانِ باخدا...ناتوانم
صداهایی می آمد...در آن هیاهوی جمعیت...
آه ه ه ه
دنیایی که چشم توچراغ می بیند ...
سیاه چاله ای بیش نیست....
ومواظب باش از افق رویداد رد نشوی....
انتهایش بی نهایتی نیست....متلاشی شدن است...

...

http://www.askdin.com/gallery/images/10130/1_th_img_IMG_2256.jpg
دیگر به گلزار شهدا رسیده بودیم...
دلم گرفته بود...جمعیت را از بالای پل هوایی کنار گلزار،مشبکی تماشا میکردم....
غرق ماتمی آتش گرفته....شب شهادت حض
رت فاطمه الزهرا(سلام الله علیها)
با آن هاآرام حرف میزدم ....
آنانی که بارمز یا زهرا....سر به دامان آقا صاحب الزمان گذاشتند
ودوباره شعرآقای
رمضانی...
شهید گمـــــــــــــــــــــــــــنام...سلام..
بگو به من حرف دلت رو....تاکی میخوای سکوت کنی...

http://www.enekas.info/img//2013/03/325.jpg
یا فاطمه الزهرا (سلام الله علیه)


نوشته شده در یکشنبه 92/1/25ساعت 9:18 عصر توسط رهسپاریار نظرات ( ) |

چشمها را باید شست  ،  جور دیگر باید دید !

http://www.parsiblog.com/PhotoAlbum/reysimamsajjad/9.jpg

آیه های قرآن دارای مفاهیم عمیقی است  و هر بار که میخوانی معنی و مفهوم جدیدی استنباط میکنی و دریافت تازه ای بدست می آوری .  هر موقع که قرآن میخوانی باید چشمهارا بشویی و جور دیگری ببینی تا دریچه ای از مفاهیم و احساسات زلال بر روی تو گشوده شود.

آرام در گوشه ای دنج می نشینی ، کتاب خدا را میبوسی و بر روی چشمهایت میگذاری چشمها را میبندی و  آرام بخش ترین و ایمن بخش ترین جمله دنیا را آرام و شمرده بر زبان جاری میکنی و میگویی  : اعوذ بالله من الشیطان الرجیم !  با گفتن این جمله احساس میکنی که بلافاصله شیطانها از اطرافت پراکنده شدند و حاشیه امنی در پیرامونت ایجاد شد و خداوند تو را در جوار کتاب خود در پناه خویش گرفت.

همینطور که در پناه خدا قرار گرفته ای ، بهترین احساس به سراغت می آید ، احساس سبکی میکنی و نوعی بی وزنی به سراغت می آید و با یک حس عمیق  عاطفی بهترین جمله عالم هستی را در برابر خدا و در پناه او بر زبان جاری میکنی و  میگویی  : بسم الله الرحمن الرحیم.

با گفتن این جمله می بینی که خدا خوشش آمد و لبخند زد و با رحمانیت و رحیمیت زلال خویش به تو لبیک گفت . آرام و با احترام قرآن را میان دو دستت میگیری و باز میکنی.

آیه چهارم از سوره طارق مقابل چشمت ظاهر میشود:

إِن کُلُّ نَفْسٍ لَّمَّا عَلَیْهَا حَافِظٌ ?4?

هیچ کس نیست مگر اینکه نگاهبانى بر او [گماشته شده] است

 

آیا از نیکی کردن پنهانی ،  لذت نمیبردی ؟ و ریا کاری دامنت را میگرفت ؟

آیا فکر میکردی که  از خدمات تو قدردانی نمیشود  و به همین خاطر دستت به کار نمیرفت؟  و انگیزه ات از بین میرفت ؟

آیا از خطرات زندگی واهمه داشتی ؟

آیا از بی وفاییها افسرده بودی ؟

. . . دیگرخیالت راحت باشد ، خداوند ماموری برای تو گماشته است که حافظ توست ، نگهبان توست و میدانی که یک نگهبان خوب همه کارها و اتفاقات مربوطه را به دقت زیر نظر دارد و ثبت میکند . یک نگهبان خوب ، مسلط و مراقب است  و تمامی آمد و شدها را کنترل میکند . پس هر زمان که برخدا توکل کردی و برای کردار نیک عزم کردی ، خیالت راحت باشد  و از هیچ چیز واهمه نداشته باش که تو تحت مراقبت و محافظت شدیدی قرار داری !  هیچ کس نمیتواند کار تو را  نابود کند و یقین بدان که ارزش کار تو  دانسته خواهد شد و بهترین تقدیرها از آن بعمل خواهد آمد و بهترین جایزه ها را خواهی گرفت .  روحیه ات  بیست باشد ! نگران هیچ چیز نباش و با قدرت فوق العاده به کارت ادامه بده ، اگر کوه‏ها از جاى کنده شوند تو ثابت و استوار باش  . . . موفق باشی !

منبا:


<a href="http://ads.adsready.com/www/delivery/ck.php?n=a8fcf057" target="_blank"><img src="http://ads.adsready.com/www/delivery/avw.php?zoneid=9&n=a8fcf057" border="0" /></a> close

 

 

 

 


نوشته شده در جمعه 92/1/16ساعت 2:12 عصر توسط رهسپاریار نظرات ( ) |

شهید محمد باقر باقری

http://www.uploadtak.com/images/g356_.jpg

دایی جان این روز ها بدجور دلم هوای تو میکند....کاش چشم هایم برای یک لحظه هم که شده تورا نظاره میکرد..

..............

چه لحظات خوبیست...لحظات حس کردن تو...

ودیگر فقط سکوت....


نوشته شده در چهارشنبه 92/1/14ساعت 4:28 عصر توسط رهسپاریار نظرات ( ) |

اوصاف آب در آیات  قرآن

پروردگار متعال در 43 سوره شریفه قرآن در حدود 63 مرتبه از آب تحت عنوان ماء با معانی گوناگون یاد نموده است :
• سوره هود آیه 7 :
متن عربی :
وَ هوَ الّذی خَلَقَ السّمواتِ وَ الاَرضَ فی سِتَّهِ ایّام وَ کانَ عَرشُهُ عَلَی الماء
ترجمه فارسی :
و اوست آفریدگاری که آسمانها و زمین را در شش روز بیافرید و (پیش از آن) عرش او بر آب استوار بوده است .
ترجمه انگلیسی :
- and Allah`s Allah is the One who created the heavens and the earth in six days
Throne stayed over the water . (From the Throne He does supervise over the affairs Of the creatures).
از این آیه به گواهی احادث بسیار و تفاسیر بر می آید که سازمان و قوام آفرینش الهی بر آب نهاده شده است و ماده اصلی آفرینش زمین و آسمان آب بوده و آفریدگار بزرگ زمین و آسمانها و ستارگان را از همان ماده پدید آورده است .

http://up.9ktenews.com/uploads/13551757111.jpg


همانگونه که اشاره کردیم از برخی آیات شریفه قرآن مجید چنین استفاده می شود که آب ، مادر پدیده های عالم است . بدین معنا که خداوند متعال اصل و قوام موجودات جهان هستی را بر آب قرار داده است .

ادامه مطلب...

نوشته شده در چهارشنبه 92/1/14ساعت 3:0 عصر توسط رهسپاریار نظرات ( ) |

در سفری که به مناطق جنوب داشتم...طبع شعرم گل کردویک شعرچند بیتی شد.خوشحال میشم نظراتتون رو بخوانم

آتش خاطرات

بـاآتـش دل رهـسـپـارم،قدمـی چـنـد درخـیـابـان هـا
می رسنـد تـاعـمـق جـانـم، خـنجــروتـیــرزبـان هـا
روحــی آواره ام امــشــب،درپــس هــوای بــارانـی
دلـگـیـر تـر ازبـاران هـم،این دل سـیـاه و طـوفـانـی
مــاه جــادّه ازقـــدم هـایــم، درآب مـی شـــود پــاره
تــلخـی اشـک هـایـم را،باران خـیـس می شودچـاره
دل پریشـان ومـن انـگـار،درهجـوم خاطرات نـاپیـدا
دل به دلــدار دادم مـن،بــرق عشــق درنهـانـم پیــدا
آری امـشــب هسـت ویـران،حال ایـن دالان تـنهایـی
زنــده شــد باز در ذهــنـم،خـاطـرات روز بــارانـی
همه جا گِــل بـودوایـن چَشـم،اشک فشـان وسیـلابـی
زِ فــوج مـلائـک وشـهـیـدان،دیـده ام نـشـد آفـتـابـی
صـبـح جمـعـه دگـرگــون بـود،حــا لـم زِ طــلائـیـه
اهــل عـشـق چـه خـوب گـفـتـند،ایـنجاچـه طــلائـیـه
گـفتـنـد قطـعه ای زِبهـشـت خدا،کربلای ایران است
گـفـتــند کـه سـراسر ایـنـجـا،مـحـفـل شـهـیـدان است
زِ زخم شعـلـه بـارنیـنوا،خون لاله هازِآسمـان چِکـد
شده هور گـلـگون زِیـار،جمعـه ها شایـدکـه او رسد
کرده آواره ام تاصبـح،حسی که غلتیده درپس خاک
زاره هـایـی کـه زِدلـتـنگی،کرده قلب سردم نمنـاک
به شب نزدیک ترایمان ها،درغروب غیرت انسانها
زِ بـشــرشــده کـبـود، آسـمـان زِحَـدِّ عــصـیـان هــا
زِشـباهـنگ نامه می رسد،نورباران می شود زمیـن
خط خورده برگـه ای زِشـب،ماه آسـمـان بشـدغمیـن
شــب هـای بـی سـتــاره را،بـانـالـه جـارو می کـنـم
ازشـــدت دل زخــمــی ام،انـــــوار دارو مـی کــنـم

http://www.blogfa.com/photo/p/peyman6427.jpg


نوشته شده در چهارشنبه 92/1/14ساعت 1:0 صبح توسط رهسپاریار نظرات ( ) |

داغ دل لاله

 امروز برای شهدا وقت نداریم

  ای داغ دل لاله تو را وقت نداریم

 با حضرت شیطان سرمان گرم گناه است

 ما بهر ملاقات خدا وقت نداریم

 چون فرد مهمی شده نفس دغل ما

 اندازه ی یک قبله دعا وقت نداریم

 در کوفه تن غیرت ما خانه نشین است

 بهر سفر کرببلا وقت نداریم

 تقویم گرفتاری ما پر شده از زر

 ای داغ دل لاله تو را وقت نداریم

 هر چند که خوب است شهیدانه بمیریم

 خوب است ولی حیف که ما وقت نداریم

http://www.shohadayeiran.com/Image/News/2012/5/995_634720696432038750_l.jpg


نوشته شده در یکشنبه 92/1/11ساعت 9:32 عصر توسط رهسپاریار نظرات ( ) |

 

فاطمه اکتفا به نامش نکنید
نشناخته توصیف مقامش نکنید
هر کس که در او محبت زهرا نیست
علامه اگر هست سلامش نکنید

 

**********************

 

بر حاشیه‌ی برگ شقایق بنویسید
گل ، تاب فشار در و دیوار ندارد

 

**********************

 

پیمبری که عمری غم خوار امتش بود
روی کبود زهرا (س) اجر نبوتش بود ؟!

 

 شهادت فاطمه ع آن سوتر از بی‌مهری - دیانت آکا

 

دل از غم فاطمه توان دارد ، نه
و ز تربتِ او کسی نشان دارد ، نه
آن تربتِ گمگشته به بَر ، زوّاری

جز مهدی صاحب الزمان دارد ، نه

 

********************

 

حضرت محمد (ص) می فرمایند : فاطمه پاره تن من است . هرکه او را بیازارد ، مرا آزرده خاطرکرده
و هر که او را شاد کند ، مرا نیز خوشحال نموده است .

 

********************

 

در بین آن دیوار و در ای فدایی حیدر
دادی تو شش ماهه پسر بهر یاری حیدر

 

پیامک شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

 

یا علی قبر پرستویت کجاست؟
آن گل صد برگ خوش بویت کجاست؟

 

*********************

http://www.shiapics.ir/components/com_joomgallery/img_originals/___lady_fateme_3/___wwwshiapicsir_20090823_1954289473.jpg

من با که گویم این که بهارم خزان شده
ماهم به خاک تیره غربت نهان شده
بانوی بی نشان که به هرسو نشان ز اوست
رفت از برم به قامت همچون کمان شده

 

*********************

 

ما گوشه نشینان غم فاطمه ایم
محتاج عطا و کرم فاطمه ایم

 

پیامک شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

 

حضرت حیدر به نام فاطمه حساس بود
خلقت از روز ازل مدیون عطر یاس بود
ای که ره بستی میان کوچه ها بر فاطمه
گردنت را می شکست آنجا اگر عباس بود

 

**********************

 

خزان زود هنگام و کبود شدن یاس بوستان پیامبر ، تسلیت باد .


نوشته شده در یکشنبه 92/1/4ساعت 10:3 عصر توسط رهسپاریار نظرات ( ) |

برگزاری مراسم عید حتی در ساختمان نیمه مخروبه در شهری خالی از سکنه و بدون برق و آب و تزئین در و دیوار و تهیه تنگ ماهی و انداختن قورباغه درون آب!

"صراط" - سرویس فرهنگی/ با آغاز تجاوز گسترده رژیم بعث عراق به ایران در شهریور 59، ملت ایران با هدایتهای رهبر بزرگ انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) برای دفاع از سرزمین خویش و اعتلای اسلام به سوی جبهه ها رهسپار شد. تاریخ هشت سال دفاع مقدس ایران سرشار از پیروزیها، شکستها، غمها و شادیهای بسیاری است که جشن آغاز سال نو یکی از این شادیها در دل سخت ترین و بحرانی ترین شرایط یعنی جنگ، رنگ و بوی دیگری به خود می گیرد

در هشت سال دفاع مقدس، هشت بهار بر مردم ایران گذشت که طی این سالها بسیاری از رزمندگان در کنار خانواده نبودند و در جبهه ها سال را نو می کردند و یا با فرارسیدن هر بهاری در این هشت سال خانواده هایی بودند که تنها قاب عکس پدر یا برادر شهیدشان زینت بخش سفره هفت سین شان می شد. عده ای از خانواده های ایرانی نیز در بیمارستان در کنار جانبازان خویش سال نو را به یکدیگر تبریک می گفتند و یا در کنار قبور شهدای تازه پر کشیده خود سفره هفت سینی ساده از سنبل و سیب و گلاب و سبزه و.... پهن می کردند و این سنت زیبا از آن پس باقی ماند و ما هر ساله شاهد حضور مردم و خانواده شهدا در گلزار شهدای سراسر کشور در هنگامه تحویل سال هستیم که مردم به برکت این مکان مقدس برای خود و خانواده و کشور و جهان آرزوی خویش را بر زبان می آورند و در حق یکدیگر به درگاه خداوند سبحان دعا می کنند



نوروزدرجبهه

نوروز و ایام عید که می شد- در شرایط عادی جبهه و جنگ – تا پنج روز از صبحگاه خبری نبود. عیدی بچه ها، سکه های یک تا پنجاه ریالی و اسکناسهای صد تا هزار ریالی متبرک به دست امام(ره) بود؛ همچنین پولهایی که یادگاری نوشته خود بچه ها یا فرماندهان بود.غذاهای این ایام بهترین غذاها بود و پذیرایی با میوه و شیرینی در همه جا دایر. در کنار همه این نعمتها، مراسم جشن و سرور بود؛ تئاترها و نمایشنامه های نشاط آور که بچه ها خود تهیه و اجرا می کردند و نمایش فیلمهای سینمایی که زحمت تدارک آنها را نیروهای واحد تبلیغات می کشیدند.

در این ایام بچه ها راه می افتادند برای عرض تبریک از محل فرماندهان شروع می کردند و بعد به سنگرهای مجاور می رفتند در حالی که همه با هم می گفتند: برادرا، برادرا عید شما مبارک. اهل سنگر هم جواب می دادند، یا به شوخی چیزی می گفتند و از میهمانان دعوت می کردند به داخل سنگر آنها بروند و پذیرایی بشوند.

هفت سینجبهه

سنت "هفت سین" چیدن در سفره شب عید را بعضی حفظ کرده بودند منتها با صبغه جنگی آن. مثل هفت سین گردان تخریب لشکر 27 که عبارت بود از:1-مین سوسکی2- مین سبدی3- سیم تله4- سیم چین5- سیم خاردار6- سرنیزه7- سی چهارC4)) نوعی خرج و مواد منفجره غیر حساس، سوزن اسلحه، سیمینوف، سمبه و سنگر را هم به عنوان مواردی از هفت سین ذکر کرده اند که در واحدهای دیگر معمول بوده است.



آغاز سال نو و جشن نوروز با دید و بازدید و تبریک و تهنیت و عیدی دادن و عیدی گرفتنها کم و بیش در منطقه نیز جریان داشت، منتها با همان رنگ و روی منطقه ای. موقع تحویل سال، بعضی سفره هفت سین می انداختند، که سین های آن بسته به نوع رسته بچه ها توفیر می کرد. در تخریب که بیشتر با مین سروکار داشتند به نحوی بود و در زرهی به نحو دیگر، و به همین ترتیب بود در سایر واحدها.

اگر موقع نوروز و حلول سال نو بعد از عملیات بود، قضیه صورت دیگری داشت. عکس شهدای عملیات را سرسفره می چیدند، به سرلوله تفنگ ها پرچم سرخ می زدند، وصیت نامه یا نوار صدای دوستان در لحظات قبل از شهادت را سر سفره می گذاشتند، جای شهدا و مفقودالاثرها را خالی می کردند... بعد که دلهای داغدار جمع می شدند، برادرانی که جراحت سطحی تری داشتند و می توانستند روی پای خود بایستند می آمدند و با حضور فرمانده، روحانی و طلبه گردان شروع می کردند به نوحه خوانی و راه انداختن سینه زنی، سپس دعای توسل، که با سوز و گدازی خاص برگزار می شد و شب عید و تازگی زخم گویی بیشتر کبابشان می کرد.

آداب تبریک سال نودرجبهه

لحظه آغاز سال نو، بعضی ها که در خط بودند با شلیک گلوبه ای به سمت دشمن ابراز احساسات می کردند. ناهار روز عید هم بچه ها با چلوکباب و نوشابه پذیرایی می شدند. سکه هایی که به دست امام متبرک شده بود و معمولا حاجی بخشی آنها را توزیع می کرد هم جای خود را داشت؛ همچنین بود آنچه که از تبلیغات گردان می رسید، از قبیل پیام رئیس جمهور، نخست وزیر، اسکناسهای صد ریالی و مثل آن.



عیدی دادندرجبهه

نوعی عیدی دادن هم بین خود بچه ها معمول بود، که بعضی خودشان طلب می کردند و نوعش را معین، چنان که یکی از دیگری عبارت "کتب علیکم القتال" را می نوشت و در پاکتی تقدیمش می کرد که تا سرحد شهادت نصب العین همرزمش بود. دید و بازدید از گردانهای همجوار و رفتن سراغ فرماندهان و روبوسی با آنها هم از جمله سنتهای حسنه ای بود که در ایام سال نو به ندرت ترک می شد. بچه هایی بودند که چهار، پنج سال سابقه حضور در منطقه داشتند و همین امر ایجاب می کرد که مثل خانه خود، نسبت به آغاز بهار و جشن نوروز بی توجه نباشند.

سنگر تکانی

مراسم نوروز در جبهه به هر نحو ممکن اجرا می شد. تهیه شیرینی و کمپوت و میوه از شهر و آوردن آن به خط اول و خواندن شعر و شوخی و وقت خوش کردن با یکدیگر، گستردن سفره عید و نوکردن زیرانداز و لو در تبدیل گونی به پتو، برگزاری مراسم عید حتی در ساختمان نیمه مخروبه در شهری خالی از سکنه و بدون برق و آب و تزئین در و دیوار و تهیه تنگ ماهی و انداختن قورباغه درون آب! و بالاخره دست برداشتن از دفاع و دست به قبضه سلاح نبردن مگر از روی ناچاری و به ناگزیر و چیدن گل و گیاه صحرایی و آوردن باغ و بهار به سنگر و سوله و ریختن اشک در فراق یاران یکدل از دیگر آداب عید نوروز در میان رزمندگان در هشت سال دفاع مقدس بود.

منبا:پایگاه صراط


نوشته شده در پنج شنبه 92/1/1ساعت 2:36 عصر توسط رهسپاریار نظرات ( ) |

   1   2      >
Design By : Pars Skin