دریــــــــای نـــور
فاطمه اکتفا به نامش نکنید ********************** بر حاشیهی برگ شقایق بنویسید ********************** پیمبری که عمری غم خوار امتش بود دل از غم فاطمه توان دارد ، نه ******************** حضرت محمد (ص) می فرمایند : فاطمه پاره تن من است . هرکه او را بیازارد ، مرا آزرده خاطرکرده ******************** در بین آن دیوار و در ای فدایی حیدر
یا علی قبر پرستویت کجاست؟ ********************* من با که گویم این که بهارم خزان شده ********************* ما گوشه نشینان غم فاطمه ایم
حضرت حیدر به نام فاطمه حساس بود ********************** خزان زود هنگام و کبود شدن یاس بوستان پیامبر ، تسلیت باد . جمعه هشتم اسفند ماه پلک های حسین چند لحظه ای بی خوابی شب های قبل را تسکین داده است که پیام یکی از گردان ها ی مستقر در خط مقدم او را از خودبی خود می کند -به ما غذا نرسیده است چند دقیقه بعد مشخص میشود که در یک ساعت گذشته دو ماشین غذا رفته وهردو درمسیر رسیدن به خط مقدم منهدم شده اند وماشین سوم در راه است حسین از سنگر خارج میشود آتش سنگین است -حاجی شما در سنگر بمانید. ما راننده را میاریم تا توجیه بشه. اما اونگران ماشین سوم است و حاضر به رفتن داخل سنگر نیست بالاخره راننده که پیرمردباصفایی است از راه میرسد حاجی او را در آغوش میگیرد ویک دیگر را میبوسند. -مسیر پر از آتیشه اگر نمی تونی ومی ترسی خودم راننده بشم. -حاج اقا می برم. خیال شما راحت باشه... ناگـــــــــــــــــــهان انفجاری زمین وزمان را به آتش میکشد..... . حســــــــــــین آرام خفته است... پر زد....سبک بال....چنین روزی...... .... رسیدیم به کارون،ضربان قلبم شدت گرفته بود روی پل دارخویین....یاد هشتم فروردین سال شصت افتادم که نزدیک بود حسین داخل آب غرق شود وسط پل نگاهی به صورت خونین او کردم دندان هایش شکسته و یک تکه استخان سینه اش روی لباسش افتاده بود .... وغروب جمعه، هشتم اسفند ماه هزار وسیصد وشصت وپنج،مسجد چهارده معصوم شهرک دارخوین که بیش از ده هزار شهید را به خود دیده بود اکنون بدن پاره پاره ی حاج حسین را به مهمانی پذیرفته است -خدایا فرمانده ی ما از پیش ما رفت. تنهایمان گذاشت... -خدایا دیگر صدای اورا از پشت بی سیم نمی شنویم..... -خدایا دیگر تلاوت قرآن اورا نمی بینیم..... -خدایا عجب نعمتی را از ماگرفتی..... قسمتی از کتاب <<جز لبخند چیزی نگفت>> بیست وشش سال پیش....چنین روزی مردی از تبار عاشقان پس ازبیست و نه سال به سوی معشوقش شتا فت...وکسی که به من یاد داد عاشق باشم...به احتمال زیاد هم پنج شنبه مراسم سالگرد شهادتشون در گلستان شهدای اصفهان برگزار خواهد شد
کار تو، همه مهر و وفا بود، رضا جان شاعر: یا رسول الله! با غروب آفتاب تو، کعبه تا قیامت سیه پوش گشته و زمزم، اشک عزا به رخسار مکه مى ریزد. سلام، غریب تر از هر غریب! رحلت پیامبر اعظم، معراج وصال اوست با حضرت دوست. رحلت جانسوزش را به عاشقان رسالتش و شهادت دومین نور ولایت، صاحب کرامت و شفیع قیامت، امام حسن مجتبى علیه السلام تسلیت می گوییم.
نشناخته توصیف مقامش نکنید
هر کس که در او محبت زهرا نیست
علامه اگر هست سلامش نکنید
گل ، تاب فشار در و دیوار ندارد
روی کبود زهرا (س) اجر نبوتش بود ؟!
و ز تربتِ او کسی نشان دارد ، نه
آن تربتِ گمگشته به بَر ، زوّاری
جز مهدی صاحب الزمان دارد ، نه
و هر که او را شاد کند ، مرا نیز خوشحال نموده است .
دادی تو شش ماهه پسر بهر یاری حیدر
آن گل صد برگ خوش بویت کجاست؟
ماهم به خاک تیره غربت نهان شده
بانوی بی نشان که به هرسو نشان ز اوست
رفت از برم به قامت همچون کمان شده
محتاج عطا و کرم فاطمه ایم
خلقت از روز ازل مدیون عطر یاس بود
ای که ره بستی میان کوچه ها بر فاطمه
گردنت را می شکست آنجا اگر عباس بود
پاداش تو، کی زهر جفا بود، رضا جان
آن لحظه که پرپر زدی و آه کشیدی
معصوم? مظلومه، کجا بود رضا جان
بر دیدنت آمد چو جوادت ز مدینه
سوز جگرش، یا ابتا بود رضا جان
تنها نه جگر، شمعصفت شد بدنت آب
کی قتل تو اینگونه روا بود، رضا جان
تو ناله زدی، در وسط حجره و زهرا
بالای سرت نوحهسرا بود رضا جان
یک چشم تو در راه، به دیدار جوادت
چشم دگرت کرب و بلا بود، رضا جان
جان دادی و راحت شدی از زخم زبانها
این زهر، برای تو شفا بود رضا جان
از آتش این زهر، تن و جان تو میسوخت
اما به لبت، ذکر خدا بود رضا جان
روزی که نبودیم در این عالم خاکی
در سین? ما، سوز شما بود رضا جان
از خویش مران «میثم» افتاده ز پا را
عمری درِ این خانه گدا بود رضا جان
***استاد حاج غلامرضا سازگار***
امام الرضا به حجره غریبانه جان سپرد
او شمع جمع بود و چو پروانه جان سپرد
شهادت امام رضا (ع) تسلیت باد
سلام، مزار بی چراغ، تربت بی زایر، بهشت گمشده!
سلام، آتشفشان صبر، چشمان معصوم، بازوان مظلوم، زبان ستمدیده!
سلام، سینه شعله ور، جگر سوخته، پیکر تیرباران شده!
سلام، امام غریب من!
یا رسول الله! مثل تو دیگر در پهنه زمین تکرار نخواهد شد، اما با تکرار صلوات بر تو، نور حضورت را در قلب خود احساس مى کنیم.
و اى کریم اهل بیت علیهم السلام! قلب اندوهگینمان در عزاىت ، دیدار و شفاعتت را در قیامت مى طلبد تا طعم بخشندگى تو را دریابیم.
Design By : Pars Skin |