دریــــــــای نـــور
یک پسر کوچک از مادرش پرسید : چرا گریه میکنی ؟ مادرش به او گفت : زیرا من یک زن هستم.پسربچه گفت : من نمی فهمم. مادرش او را در آغوش گرفت و گفت : تو هیچگاه نخواهی فهمید!بعدها پسر کوچک از پدرش پرسید چرا مادر بی دلیل گریه می کند؟پدرش تنها توانست به او بگوید تمام زن ها برای هیچ گریه می کنند. پسر کوچک بزرگ شد و به یک مرد تبدیل شد.ولی هنوز نمی دانست که چرا زن ها بی دلیل گریه می کنند.بالاخره سوالش را برای خداوند مطرح کرد و مطمئن بود که خدا جواب را می داند.او از خدا پرسید خدایا چرا زن ها به آسانی گریه می کنند؟خدا گفت زمانی که زن را آفریدم می خواستم که او موجود بخصوصی باشد.بنابراین شانه های او را آنقدر قوی آفریدم تا بار همه دنیا را به دوش بکشد و همچنین شانه هایش آنقدر نرم باشد که به بقیه آرامش دهد.من به او یک نیروی درونی قوی دادم تا توانایی تحمل زایمان بچه هایش را داشته باشد و وقتی آن ها بزرگ شدند توانایی تحمل بی اعتنایی آن ها را نیز داشته باشد.به او توانایی دادم که در جایی که همه از جلو رفتن ناامید شده اند او تسلیم نشود و همچنان پیش برود.به او توانایی نگهداری از خانواده اش را دادم حتی زمانی که مریض یا پیر شده است ، بدون اینکه شکایتی بکند.به او عشقی داده ام که در هر شرایطی بچه هایش را عاشقانه دوست داشته باشد حتی اگر آن ها به او آسیبی برسانند.به او توانایی دادم که شوهرش را دوست داشته باشد و از تقصیرات او بگذرد و همیشه تلاش کند تا جایی در قلب شوهرش داشته باشد.به او این توانایی را دادم که تمامی این مشکلات را حل کرده و با وفاداری کامل در کنار شوهرش باقی بماند.و در آخر به او اشک هایی دادم که بریزد.این اشک ها فقط مال اوست و تنها برای استفاده اوست در هر زمانی که به آنها نیاز داشته باشد.او به هیچ دلیلی نیاز ندارد تا توضیح دهد چرا اشک می ریزد.خدا گفت حالا می بینی که زیبایی یک زن در لباس هایی که می پوشد نیست در ظاهر او نیست.در شیوه آرایش موهایش نیست بلکه زیبایی یک زن در چشمانش نهفته است.زیرا چشم های او دریچه روح اوست و قلب او جایی است که عشق او به دیگران در آن قرار دارد…
Design By : Pars Skin |